نمیخواستم دیگه بیام اینجا ولی نمیدونم چه حکمتیه که این مدت خودت و مامانت تو خوابمین
و با پیدا شدن کیف پول قدیمیمو عکسات و نوشته هایی که واسم نوشته بودی
فقط خواستم بگم که من هروز و هرشب به یادت بودم و هستم هرچند تو یادت نبود منو
این که به یه مضمون همش تو خوابمی این مدت حتی مامانتم دیدم عجیب بود واسم
فقط خواستم بگم دنبال چیزی که حداقل تو خواب میخواین نباش ازمن (تو خواب با وجدانتری ) من نه میبخشم نه حلال میکنم .
امشب شبِ تولدته مثل هر سال به یادتم مثل هر سال منتظرم تا ساعت ١٢ شه بگبم دیییییییبز خنگولکم نفسِ آتن تولدت مبارک مرسی مرسی مرسی
ولی نه امسال نمیگم مرسی میگم لعنت بهت لعنت به تو و بی معرفتیات لعنت به تو که منو ول کردی وسط خوشی ها لعنت به تو که روزِ تولدمو کردی بدترین روز زندگیم لعنت به تو که نموندی پای حرفات لعنت به من که باورت کردم لعنت به تو لعنت به من لعنت به ای ما که هرکاری کردم نرفت از ذهنم لعنت به قل و دفتر لعنت به منِ پرنگترین رنگ قلم هات لعنت به منی که فک میکردم همیشه قلمتم لعنت به هلهله لعنت به مریم لعنت به همه چیزایی که تورو گرفت از من و گرفت منو از خودم که لعنت به هرشب که تو خوابمی لعنت به وجدانت که نفهمید با من چی کار کردی لعنت به اولین بوسه لعنت به اولین هم آغوشیمون لعنت به خرداد و اتفاقاش لعنت به تنی که سپردم به تو لعنت به روحی که هنوز پیش تو جا مونده لعنت به چیزی که هنوزم نمیدونم چیه لعنت به این عشق لعنت به این دوست داشتم لعنت به من که هنوزم تورو میپرستمو تو درگیر یکی دیگه شدی
تولدت مبارک همیشگیم همیشه به یادتم حتی اگه یادم نباشیو درگیره هلهله های شهر باشی
دخترمم ببوس چشاش که شکله منه اخلاقشم مثل تو
بدون تا آخرین روز نمیبخشمت
ولی با همه ی اینا عشقم زندگیم ای که با تو منو دنیا به کنار دوست دارم نه عاشقتم نه یه چیزی مه هنوز اسمشو نمیدونم
تولدت مبارک
میدونمًکه دوتا تولد داری ولی من اینو بیشتر از اون یکی دوس دارم قلمبه
تولد بدون ما مبارک
تولدت با ه مبارک
درد داره ولی مبارک
هه فک کردی یادم میره امروزو همیشه کلی متن تو اون گوشی کوچولوا که توام شبیهشو داشتی مینوشتم که ساعت 12:01شد اولین نفر اس ام اس ام بیاد بعدش سریع زنگ میزدم قلمبه نفسم زندگی و.... شعر میخوندم واسه نی نیم که 1 دقیقش بود شعر میخوندم تا وقتی عمر کنم یادو میمونه البته تو دوتا تولد داریاااااااا خنگولک هنوزم ذوق دارم زودتر بنویسم دیر نشه
بر عکس خودم که دیگه از روز تولدم بیزارم با خاطره ای که تو ساختی واسم ایشالا به تو در کناره .....................آه
نمیتونم بگم جراتشو ندارم یه بار گفتی دور باشیم بعدش بر میگردیم از اول بهتر از قبلم میشیم گفته بودی برمیگردی ولی ....
دوتا چشم سیاه داری و یادته اولین بار پشت تلفن گذاشتی و خوندی و من اشک ریختم....
منم واست تولد گرفتم همیشه ولی 2تایی خودم کیک پختم با ذوق ازین کیک گنده ها که این واست میخره نبودا ولی با عشق بود با کلی ذوق بوی نابیت عشقم به تورو میداد نه این خامه هایی که رو کیک امسالته و حتما روش واست متنم نوشته نه چرا یادم رفت با اون شکلاته که مالیدم روش بنویسم اه .کیکه 2رنگ بودا میگفتی اینجوری باز درست کن و من هر بار ساده مثه اون دفه که امتحان داشتی داشتی با پدرام درست میکردم با اسمارتیز تزیین پدرامم حسرت میخورد میگفت این واقعا فرشتس اون شاید بوی نابیترو میفهمید
میدونی ولی تو دلت بوی خامه هرو میخواست اون نوشته گندهه با کیک گندهه ولی اسمارتیزای کیک من کوچولو بود مثل خودم و دلم
واسه همین تندتند تنگ میشه /کاش منم واست تولد گنده میگرفتم با کیک گنده اتاقم پر بادکنک میکردم به جا اون چندتا شمعی که شکل قلب چیدم و با ذوق واست روشن کردم و گفتم آرزو کن و تو دلم دعا میکردم آرزوت من باشم آخه میدونی آرزوی من همیشه تو بودی حتا شام غریبانا
ادامه مطلب ...گفتی عاشقش نبودم ،گفتی عشق دوم یه چیز دیگس عشق اول و شعراش کشکه هه ، حرکاتت هوشمندانه بود
حتی اسمم یادت نیس چه برسه چیزای دیگه
فقط یه چیز تو مغزت مدام تکرار میشه م ر ی م
لعنت به من و سادگیم .
کاش اون کاغذی که درباره عشق دوم نوشتی با خودکار قرمز هیچوقت پاره نمیکردی بریزی تو کشوی سمت چپ دراورت
کاش اون روز نمیومدم که تو عذاب میموندی شاید این روزا یاد منم میکردی کاش اون کاغذ اون دفتر و مثل چیزایی که درباره م ر ی م نوشتی نگه میداشتی البته تو حرمت نگه دار نیستی
ولی من هنوز دارم کاغذای کوچیکی که تو کبفمه همه جا کاغذایی که هربار باهاش سورپرایز میشدم و از آرامش اون موقع که با من داشتی نوشتی آرامشی که فضای اتقو پر کرده بود و این پقیقا همون چیزی بوده که تو دوستیت با مریم آرزوشو داشتی ولی هیچوقت نداشتیش،یا دوست دارمی که میخوایتی بری سوید گذاشتم تو چمدونت و توام قایمکی گذاشته بودی تو کیفم یا کافی شاپی که تو شهرارا رفتیم من روبروت نشستم و واسم نوشتی از نور کم و چهرهای که روبروت و آشناس واست نه اندازه سه سال و اندی اندازه یه عمر و اون آدم اون موقع خوشحال بود و این دقیقا همون چیزی بود که میخواستی اما افسوس که همش دروغ بود تو بردی من باختم بازی تموم شد ،من باختم همه زندگیمو ،آیندمو ، همه چیمو باختم تو برنده شدی تو و اون اسم م ر ی م